ابتدایی

علمی و فرهنگی ، اجتماعی

ابتدایی

علمی و فرهنگی ، اجتماعی

انچه که دانش اموز از دستور زبان در فارسی پنجم ابتدایی می خواند


مروری بر درسهای سال قبل

فراگیران گرامی شما در سال پنجم ابتدایی با برخی از مفاهیم دستور زبان فارسی آشنا شدید . که ناچار باید با قاعده های آن آشنا باشد . اینجا برای یاد آوری ، چکیده ای از دروس را بررسی می کنیم .

اگر کسی بخواهد زبان مادری خود یا هر زبان دیگری را بخوبی بشناسد ، درست بنویسد و درست بخواند

علاوه بر این ، شناختن قاعده های زبان ما را یاری می کند تا زبان های دیگر را به آسانی فرا گیریم .

مجموع قاعده های هر زبانی را به فارسی دستور و به عربی صرف و نحو و در برخی زبان های اروپایی گرامر می گویند .

 

نهاد و گزاره :

نهاد قسمتی از جمله است که در باره ی آن خبری می دهیم . یا ((صاحب خبر))

          گزاره خبری است که در باره ی نهاد داده می شود.یا((خبر))

مثال : علی کتاب می خواند . در این جمله «علی» نهاد و «کتاب می خواند» گزاره است .

دانش آموزان کلاس اول راهنمایی آمدند .

در این جمله «دانش آموزان کلاس اول راهنمایی» نهاد و «آمدند» گزاره است.

در برخی از جمله ها نهاد یک کلمه است و گزاره بیش از یک کلمه، و در بعضی از جمله ها نهاد بیش از یک کلمه است و گزاره یک کلمه است .

 

          فعل :

کلمه ای است که روی دادن یا انجام کاری یا داشتن حالتی را در زمان های گذشته  یا حال یا آینده نشان می دهد .

زمان گذشته را «ماضی» و زمان حال را «مضارع» و زمان آینده را «مستقبل» نیز می گویند .

          فعل معولاً در قسمت گزاره ی جمله است .

مثال : رضا تشنه است . «است» فعل جمله که داشتن حالتی را در زمان حال را بیان می کند ، حالت تشنگی را به رضا نسبت می دهد .

رضا می آید . «می آید» فعل است ، که انجام عمل آمدن رضا را در زمان حال بیان می کند.

رضا به مسافرت رفت .«رفت» فعل جمله است ، که انجام کار رفتن را در زمان گذشته را بیان می کند .

رضا فردا به مسافرت خواهد رفت . «خواهد رفت» فعل جله است که انجام کاری را در آینده خبر می دهد امٌا هنوز اتفاق نیفتاده است .

 

          شخص :

فعل علاوه بر مفهوم کار یا حالت یا زمان ، مفهوم دیگری نیز دارد و بیان می کند که فعل از چه شخصی سر زده است .

در دستور زبان به گوینده «اول شخص» ، به شنونده یعنی کسی که با او سخن می گوییم دوم شخص و به کسی که در باره ی او سخن می گوییم ، سوم شخص می گویند .

          می نویسم = اول شخص مفرد

          می نویسی = دوم شخص مفرد

          می نویسد = سوم شخص مفرد

          می نویسیم = اول شخص جمع

          می نویسید = دوم سخص جمع

          می نویسند = سوم شخص جمع

 

          فاعل :

          کننده ی کار در جمله را فاعل می گویند . که معمولاً در قسمت نهاد جمله می آید .

محمد علی را در خیابان دید . محمد عمل دیدن را انجام داده است .

 

          مفعول :

          گاهی معنی جمله با فاعل کامل نمی شود و به کلمه ی دیگری نیز احتیاج است . در این صورت می گوییم فعل از فاعل آغاز می شود و اثر آن به کسی یا چیزی می رسد . این کس یا چیز را در جمله مفعول می گویند . در جمله محمد علی را در خیابان دید. «علی» مفعول جمله است .

مفعول کسی یا چیزی است که اثر کار فاعل به او برسد . مفعول ، بیشتر ، با کلمه ی «را» می آید .

 

فعل لازم :

فعل هایی که تنها با همراهی «فاعل» معنی آن ها کامل می شود ، «فعل لازم» نامیده می شوند .

مثال : احمد نشست . علی آمد .

فعل هایی که تنها با همراهی «فاعل» معنی آن ها کامل نمی شود و به مفعول احتیاج دارد ، «فعل متعدٌی» نامیده می شوند .

مثال : علی دید . مفهوم نیست که چه کسی را یا چه چیزی را دیده است . که فعل دید تنها با فاعل معنی کاملی رل نمی رساند و نیاز به مفعول دارد : علی رضا را دید . «رضا» مفعول جمله است.

 

توجّه : امروزه به فعل های لازم «ناگذر» و به فعل های متعدّی «گذرا» می گویند .

 

ضمیر:

کلمه های «من،تو،او، ما،شما،ایشان یا آنها» در بعضی از جمله ها  به جای اسم می نشیند تااسم در جمله تکرار نشود .

ضمیر شخصی مانند فعل شش صورت دارد .

          اول شخص مفرد : من «گوینده»

دوم شخص مفرد : تو«شنونده»

سوم شخص مفرد : او «غایب»

اول شخص جمع : ما «گویندگان»

دوم شخص جمع : شما «شنوندگان»

سوم شخص جمع : ایشان یا آنها «غایبان»

 

علامت «ات» در جمع بستن برخی از کلمه ها:

کلمه های «خطر» و «تغییر» از زبان عربی وارد زبان فارسی شده اند . در زبان عربی ایت کلمه ها با «ات» جمع بسته می شوند .

در زبان فارسی می توانیم به جای خطرات ، خطرها و به جای تغییرات ، تغیر ها بگوییم .

         

          جمع و مفرد چیست ؟

جمع کلمه ای است که بیش از یکی را نشان می دهد . در زبان فارسی ، علامت جمع «ها» و «ان» است که به پایان کلمه افزوده می شود . مانند : گنجشک ها ، درختان .

          کلمه ای که یک چیز را نشان دهد «مفرد» نامیده می شود .

مانند : گنجشک و درخت .

همه ی اسم ها را می توان با «ها» جمع بست . امٌا همه ی اسم ها را نمی توان با «ان» جمع بست .

تنها اسم جانداران و برخی اسم های دیگر را می توان با «ان» جمه بست .

 

صفت و موصوف :

اسمی که همراه آن صفتی آمده باشد ، «موصوف» می خوانیم . موصوف ؛ یعنی «وصف شده» ، صفت در زبان فارسی بیشتر به دنبال اسم می آید و توصیفی در باره اسم بیان می کند، در این حال به آخر اسم حرکت «زیر» یا «کسره» می افزاییم . مانند: مردِبزرگ ، کشورِ پهناور .

مثال : دانش آموزِ کوشا آمد . «کوشا» صفت و «دانش آموز» موصوف است .

گاهی ممکن است که صفت پیش از اسم واقع شود . در این حال دیگر به آخر اسم یا صفت کسره افزوده نمی شود ، مانند :

نیک مرد = مردِ نیک ، بلندکوه = کوهِ بلند .

وقتی می گوییم مردِبزرگ ، در این حال موصوف و صفت هردو مفرد است .

وقتی می گوییم مرانِ بزرگ ، در این حال موصوف جمع و صفت مفرد است .

 

مضاف و مضاف الیه :

اسم یا ضمیری که به دنبال اسمی دیگر می آید تا توضیحی در باره ی آن بدهد یا معنی آن را کامل کند «مضاف الیه» نامیده می شود . در جمله ی کتابِ من . من «مضاف الیه» است . کلمه ی قبل از مضاف الیه یعنی کتاب «مضاف» نامیده می شود .

 

قید :

قید گاهی ، حالت انجام گرفتن فعل را بیان می کند . مانند : علی دوان دوان آم . «دوان دوان » قید حالت است .

قید گاهی ، زمان انجام گرفتن فعل را بیان می کند . مانند : دیروز برف می بارید . «دیروز» قید زمان است .

          قید گاهی ف جای انجام گرفتن فعل را نشان می دهد.مانند : 

جمشید بیرون رفت . «بیرون» قید مکان است .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.